میدان گازی پارس جنوبی به عنوان بزرگترین میدان گازی جهان (مشترک بین ایران و قطر)، نقشی حیاتی در تأمین انرژی و امنیت اقتصادی ایران ایفا میکند. با توجه به اینکه ۸۳ درصد نیروگاههای برق ایران از گاز طبیعی تغذیه میشوند و ۷۰ درصد از این گاز از میدان پارس جنوبی تأمین میگردد، هرگونه کاهش تولید در این میدان میتواند پیامدهای جدی برای اقتصاد، صنعت و زندگی روزمره مردم ایران داشته باشد. در این مقاله به بررسی لزوم فشار افزایی در میدان پارس جنوبی، تأثیر کاهش تولید گاز و راهکارهای حفظ ظرفیت تولید این میدان استراتژیک میپردازیم.
۱. اهمیت استراتژیک میدان گازی پارس جنوبی برای ایران
۱.۱. سهم پارس جنوبی در تأمین گاز طبیعی ایران
- میدان پارس جنوبی با ذخیره حدود ۱۴ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی، بزرگترین منبع گازی ایران محسوب میشود.
- این میدان بیش از ۷۰ درصد گاز مصرفی کشور را تأمین میکند.
- بیش از ۴۰ درصد صادرات گاز ایران نیز از این میدان انجام میشود.
۱.۲. وابستگی نیروگاههای برق به گاز پارس جنوبی
- ۸۳ درصد نیروگاههای ایران گازسوز هستند و کاهش فشار گاز در پارس جنوبی میتواند منجر به خاموشیهای گسترده شود.
- در صورت کاهش تولید، ایران مجبور به استفاده از سوخت مازوت خواهد شد که آلودگی شدید زیستمحیطی دارد و تحریمهای بینالمللی را تشدید میکند.
۱.۳. تأثیر گاز پارس جنوبی بر صنایع پتروشیمی و صادرات
کاهش تولید گاز میتواند صادرات محصولات پتروشیمی را با اختلال مواجه کند و درآمد ارزی کشور را کاهش دهد.
صنایع پتروشیمی ایران که بخش عمدهای از درآمدهای غیرنفتی کشور را تشکیل میدهند، وابسته به گاز پارس جنوبی هستند.

۲. چرا فشار میدان گازی پارس جنوبی در حال کاهش است؟
با گذشت زمان و استخراج مداوم گاز از میدان پارس جنوبی، فشار مخزن کاهش یافته و این مسئله باعث افت طبیعی تولید میشود. دلایل اصلی کاهش فشار عبارتند از:
۲.۱. استخراج بیوقفه بدون تزریق گاز یا فناوریهای فشار افزایی
- قطر در بخش شمالی میدان (موسوم به میدان گازی شمالی) از فناوری تزریق گاز و فشار افزایی استفاده میکند، اما ایران به دلیل محدودیتهای فناوری و تحریمها نتوانسته بهطور کامل از این روشها بهرهبرداری کند.
۲.۲. فرسودگی تجهیزات و عدم نوسازی
- بسیاری از پالایشگاهها و سکوهای استخراج گاز پارس جنوبی قدیمی هستند و نیاز به بهروزرسانی فنی دارند.
- تحریمها مانع از دسترسی ایران به فناوریهای روز فشار افزایی شده است.
۲.۳. عدم توسعه میادین جانبی برای کمک به تولید
- ایران نتوانسته میادین کوچکتر اطراف پارس جنوبی را بهطور کامل توسعه دهد تا فشار از روی مخزن اصلی کم شود.
۳. پیامدهای کاهش تولید گاز پارس جنوبی
اگر فشار میدان پارس جنوبی کاهش یابد و تولید گاز کم شود، ایران با چالشهای جدی مواجه خواهد شد:
۳.۱. بحران انرژی و خاموشیهای گسترده
- کاهش گازرسانی به نیروگاهها منجر به خاموشیهای برنامهریزینشده میشود.
- استفاده از سوختهای جایگزین مانند مازوت، آلودگی هوا را افزایش میدهد و سلامت مردم را تهدید میکند.
۳.۲. کاهش صادرات گاز و تحریمهای بیشتر
- ایران قراردادهای صادراتی با کشورهایی مانند عراق، ترکیه و پاکستان دارد. کاهش تولید گاز میتواند به تحریمهای بیشتر و از دست دادن بازارهای صادراتی منجر شود.
۳.۳. کاهش درآمدهای ارزی و رشد اقتصادی
- صنایع پتروشیمی و صادرات گاز سالانه میلیاردها دلار درآمد ارزی ایجاد میکنند. افت تولید گاز، اقتصاد ایران را تحت تأثیر قرار میدهد.
۴. راهکارهای فشار افزایی و حفظ تولید میدان پارس جنوبی
برای جلوگیری از کاهش فشار مخزن و حفظ تولید گاز، راهکارهای زیر ضروری است:
۴.۱. استفاده از فناوری تزریق گاز (Gas Injection)
- تزریق گاز یا آب به مخزن برای حفظ فشار و افزایش بازیافت گاز.
- قطر از این روش استفاده میکند و ایران نیز باید سرمایهگذاری بیشتری در این زمینه انجام دهد.
۴.۲. توسعه میادین جانبی و افزایش تعداد چاهها
- حفر چاههای جدید در مناطق کمتر توسعهیافته پارس جنوبی.
- استفاده از فناوریهای حفاری پیشرفته برای افزایش بهرهوری.
۴.۳. جذب سرمایهگذاری خارجی و رفع تحریمها
- همکاری با شرکتهای بینالمللی مانند توتال، شورون و گازپروم برای انتقال فناوری.
- مذاکرات بهتر در زمینه برجام برای کاهش تحریمهای انرژی.
۴.۴. نوسازی پالایشگاهها و زیرساختهای گازی
- بهروزرسانی پالایشگاههای گازی مانند پالایشگاه عسلویه.
- افزایش ظرفیت خطوط لوله گاز برای جلوگیری از اتلاف انرژی.
۵. نتیجهگیری: پارس جنوبی، قلب تپنده انرژی ایران
میدان گازی پارس جنوبی ستون فقرات انرژی ایران است و هرگونه کاهش تولید در آن میتواند به بحران اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی منجر شود. برای جلوگیری از این سناریوی خطرناک، فشار افزایی و استفاده از فناوریهای پیشرفته ضروری است. ایران باید با جذب سرمایهگذاری خارجی، نوسازی زیرساختها و توسعه میادین جدید، تولید گاز پارس جنوبی را برای دهههای آینده تضمین کند. در غیر این صورت، وابستگی ۸۳ درصدی نیروگاهها به گاز طبیعی میتواند به یک بمب ساعتی انرژی تبدیل شود.